از طرف مدرسه به غضنفر گفتن برو درباره "عمه ی عطار" تحقیق بنویس، کل فامیل رو بسیج کرده

که درباره "عمه ی عطار" مطلب جمع کنن، آخرشم به هیچ جا نرسیدن!

اصلا هیچ منبعی درباره خانواده پدری عطار پیدا نمی‌شد. مادرش رفت مدرسه داد و بیداد که این چه تحقیقی به بچه مردم میدین !

عمه ی عطار به چه درد بچه می‌خوره آخه!؟

مدیر مدرسه هم گفت: 

 

ای خانم، موضوع تحقیق اصلا "عمه ی عطار" نبوده " ائمه ی اطهار" بوده !!

 




ارسال توسط

سرهنگ: اسمت چیه؟
سرباز: ممد
سرهنگ: این چیه دستت؟
سرباز: تفنگ
سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و ....
... سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟
سرباز: غضنفر
سرهنگ: این چیه دستت؟
غضنفر: این خواهر و مادر ممده !

 




تاریخ: یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:جوک,جوک باحال, خند9ه, جوک ترکی,جوک غضنفر,غضنفر,
ارسال توسط سعید میرزایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد